آوش من میرقصه...
قربون عشق مامان برم که دیروز یه عاااااااالمه اظهار وجود کرد... تو خیلللللی کلکییییی آوووووش...
دو سه روز مامانو نصف جون کردی مامان همش ناراحت بود به بابا آرمین میگفت چرا نینیم تکون نمیخوره
دیگه نزدیک بود بریم دکتر.....
بعد دیروز غوغا کردی حسابی واسه خودت خوش بودی.... نمیدونم تو پهلوی چپم چی کار داری آخه؟؟؟!!!!
یکم برو اونورتر... یه وقت مامانی لالا میکنه اون زیر له میشی پسرم...
آوش جونم تو صدای آهنگو تشخیص میدی مامانی؟؟؟ آخه یه شب که با دوستای بابا رفتیم بیرون تو ماشین صدای آهنگ زیاد بود تو خیلی ورجو وورجه میکردی... رقاص من... دیروزم بابا واست آهنگ گذاشت تو تکونات بیشتر شده بود.... عشق مننیییییی به خداااااا.... تا میتونی تکون بخور مامانی....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی